۱۳۹۲ خرداد ۳, جمعه

نگاه خلاقه (قسمت اول) - واقعيت در نگاه توست



«نظر تو در اين باره چيست؟‌ ديدگاه تو در اين موضوع چيست؟ تو اين مسئله را چطور مي بيني؟ نتيجه مشاهدات تو نسبت به اين موضوع چيست؟ ديدگاه مكاتب مختلف، نسبت به اين موضوع چيست؟ نگاه دين به اين مسئله چگونه است؟ روانشناسان و تحليل گران اين رفتار را چگونه مي بينند؟ در يك نگاه اجمالي، تفسير تو از اين موضوع چيست؟‌ اگر با نگاهي ريزبينانه آن را بررسي كني چطور؟...»
شما چه دريافتي از اين سؤالات داريد؟‌ نكته اي در آن مي بينيد كه برايتان جالب باشد؟‌ به نظرتان اين سؤالات بيانگر چه هستند؟

هر كدام از شما بر اساس ديدگاهي كه داريد ممكن است به اين سؤال ها پاسخ متفاوتي بدهيد. گاهي براي برخي سؤالات به اندازه انسانها پاسخ وجود دارد. اما به نظر من مهمترين نكته اي كه در اين سؤالات وجود دارد اين است كه بر نگاه سؤال شونده تاكيد می کند. به عبارتي اعترافي ناخودآگاه در اغلب سؤالات ما نهفته است كه مي دانيم هر كسي بسته به نگاه خود به سؤال جواب خواهد داد. به عبارتي هر كدام از ما از يك نقطه معلوم به مسائل نگاه مي كنيم و از همان نقطه آنها را مورد بررسي و تحليل قرار مي دهيم. مي توان موضوع را به اين شكل هم توضيح داد:
تصور كنيد كه ساختماني در وسط يك ميدان وجود دارد. دور ميدان پر از آپارتمان هاي چند طبقه است. از اهالي ساكن اين آپارتمان ها مي خواهند كه شكل ساختمان وسط ميدان و ويژگي هاي آن را شرح دهند. اگر افراد جاي خود را تغيير ندهند هر كس از نقطه اي كه در آن مستقر است و با شرايطي كه دارد به ساختمان نگاه مي كند. هر كس يك ضلع آن را مي بيند و همان را توصيف مي كند. ضمناً شرايط افراد بيننده نيز در اين توصيف اثر دارد مثلا يكي چشمانش ضعيف است، يكي بي حوصله است، يكي بسيار بادقت و ريزبين است، يكي دچار دوبيني است و خلاصه حتي افرادي كه از يك زاويه ساختمان را مي بينند ممكن است تفاسير مختلفي از شكل و ويژگي هاي آن داشته باشند.
اما به نظر شما چه كسي مي تواند ساختمان را درست تشريح كند؟ كسي كه از محدوديت هاي نگاه خود فراتر برود و از زواياي مختلف،
موضوع را بررسي كند. در اين مثال، كسي ساختمان را درست مشاهده مي كند كه علاوه بر آنكه ساختمان را از پنجره خانه خود مي بيند، از خانه بيرون بيايد. ساختمان را از نزديك بررسي كند. از زواياي مختلف؛ از چپ و راست، از فراز ساختمان، از خانه سايرين. از زير و بالا ساختمان را نگاه كند. علاوه بر اين، ابزار بررسي خود را كامل كند؛ وسايلي براي اندازه گيري و مشاهدة دقيق و...
به عبارتي براي مشاهدة دقيق و در نتيجه داشتن بينش كامل نسبت به موضوعات، لازم است از حدود خود خارج شويم و از همه ابعاد به مسائل نگاه كنيم. عينك رنگي به چشم نزنيم و اگر چشمانمان ضعيف است، از عينك استفاده كنيم.
اين موضوع بسيار مهم است. اينكه نگاه شما از پشت چيست يا از كجاست، عاملي بسيار مهم در تعيين اين است كه چه مي بينيد. اين مسئله از هزاران سال پيش در متون و نوشته هاي كهن مورد اشاره قرار گرفته است. ردپاي آن را در عرفان و ادبيات هم مي توان به خوبي مشاهده كرد. حتماً آن داستان مولوي را شنيده ايد که در مورد توصيف يك فيل در يك اتاق تاريك، توسط كساني است كه تا بحال فيل نديده اند. هر كس يك قسمت بدن فيل را لمس مي كند و فكر مي كند فيل همان است. از نگاه خودش و در يك زاويه محدود، فيل را مي بيند. تنها از يك نگاه و يك زاويه. علم نيز اين موضوع را اثبات كرده است كه نگاه بيننده در آنچه مي بيند و دريافت مي كند، اثر بسيار مؤثري دارد. چنانكه حتي ممكن است افراد مختلف از يك پديده واحد، تجربيات متفاوتي داشته باشند.
تمامي اين آزمايشات و مثال ها نشان دهنده ارزش مشاهده و نگاه در آنچه كه به تجربه انسان در مي آيد و واقع مي شود، هستند. حال با وجود اين نگاههاي متعدد، چگونه مي توان پي برد كه واقعيت چيست؟ هر كسي نگاه و دريافت خود را واقعيت مي پندارد. با اين اوصاف واقعيت اصلي چيست؟ به عبارتي مگر يك موضوع مي تواند داراي واقعيت هاي مختلفي باشد؟ پس اصل موضوع چه مي شود؟ آيا فقط يك واقعيت هست و بقيه واقعيت ها اشتباه و توهم اند؟‌ واقعيت اين موضوع چيست؟
اين سؤالي بوده كه انديشمندان در طول تاريخ، سعي كرده اند پاسخ مناسبي براي آن بيابند. اما حتي اين پاسخ ها هم براساس نگاه جويندگانش با هم فرق دارند. نتيجه آنكه همه با هم مي جنگند و هر كسي ادعا مي كند كه واقعيت هماني است كه او مي گويد، جالب آنكه اغلب هم به خوبي مي توانند از ادعاي خود دفاع كنند. گويا واقعيت نسبي است و به تناسب نگاه هر كس براي او تعريف مي شود. هسته واحد و حقيقي هست كه هر كس آن را طوري مي بيند و به عبارتي واقعيتش براي هر كس به شكلي است. بنابراين وقتي افراد مختلف درباره يك موضوع واحد،‌ نظرات متفاوتي ارائه مي دهند ممكن است همه (به نسبت) راست بگويند اما همه ي راست را نگویند. برای دانستن همه ی راست یا به عبارتی،همه ی حقیقت باید بتوانیم از حدود خود گذر کنیم واز نگاهها و باورهاي محدودمان فراتر رويم. به قول يكي از بزرگان ديدن كافي نيست. ما بايد ببينيم كه مي بينيم و ديده مي شويم. اين نگاه كامل است.
تاليف: شيوا (نازي حسامي)
مشاوره: حم

هیچ نظری موجود نیست: