۱۳۹۲ تیر ۲۰, پنجشنبه

گذری بر سریال سیاسی آرماگدون و تخریب دگراندیشان در آن

این مجموعه مصور حاوی گذری کلی بر سریال سیاسی آرماگدون و تخرییهایی است که طی آن نسبت به چهره های شاخص بین المللی،  دگراندیشان سیاسی و معنوی ، و نیز اساتید مطرح جهان صورت گرفته است.
برای دانلوداینجا کلیک کنید



شبکه خبر, معاونت سیاسی صدا و سیما, صدا و سیما, ضرغامی, شبکه 6, سریال, برنامه مستند, ایلیا , پیمان فتاحی, فرقه رام الله,جمعیت ال یاسین, محمد اصغری نیا,پریس کی نژاد, خامنه ای, رهبری, نامه محرمانه,زندانی سیاسی, شهادت , بند 209, زندان اوین, عرفان, محمد علی طاهری, اشو, سای بابا, گاندی, دالایی لاما, دالای لاما, هالیوود, سینما, حوزه عملیه قم, سازمان تبلیغات اسلامی, آخوند, روحانی, روحانیون, روحانیت,عرفان بازاری, eyes wide shut, با چشمان کاملا بسته,اعترافات, اعتراف گیری, مونتاژ, فیلم مونتاژی, اعترافات تلویزیونی

 

حکاکی رویاها یکی از هزاران آموزه ایلیا


بنام حقیقت
حکاکی دریافت ها و رویاهای بزرگ یکی از آموزه های فرعی در هنر رویابینی الاهیسم است. خلاصه اش این است که ما رویاهای بزرگی که برای زندگی خود داریم یا رویاهای بزرگی که در عالم رویا دیده ایم بر پیکر زندگی خود حکاکی و نقاشی می کنیم. حکاکی می تواند بر جسم باشد یا بر اشیایی که غالباً با آنها مواجه هستیم.
این کاریست برای «ماندگار ساختن یادی که آسمان برای ما فرستاده است ... تا آن را ببینیم و وفادار بمانیم. بخصوص در شرایط تردید و تزلزل. خداوند پایان داستان زندگی یا اوج هایی از آن را به ما نشان می دهد... و تا آنگاه که ضعف و تاریکی ما را فرا می گیرد با نگاه و ایمان به آن، به داستان زندگی مان وفادار بمانیم و آن را زیر پا نگذاریم... اگر قرار است چیزی بر بدنتان بزنید پس رویاهای بزرگ تان را بر بدن تان نقش بزنید. بجای تصاویر مضحک و هیجانی، سرنوشت خود را، دریافت های بزرگتان و جهش های زندگی را بر جسم خود حکاکی کنید. اگر دانسته اید که نظر خداوند چیست و او چه نظری در بارۀ شما دارد همان را بر بدن خود حکاکی کنید. »
حکاکی رویاها یکی از هزاران تعلیم ایلیاست که در بیش از 20 سال گذشته همواره مطرح بوده است. تعلیمی بسیار کهن که قدمت آن به هزاران سال پیش برمی گردد. اما در سالهای گذشته، این سوال هم مثل بسیاری از سوالات دیگر همواره (توسط کسانی که از آموزۀ حکاکی رویاها مطلع بوده اند) مطرح شده که کدام رویایمان را حکاکی کنیم؟هر روز هزاران مرد و زن، پسر و دختر، پیر و جوان و کودک، سوالات خود را از استاد ایلیا می پرسند و یکی از این سوالات بسیار،ممکن است در بارۀ حکاکی رویای بزرگی باشد که دیده اند.

دزدی های اخیر دایره مذاهب اطلاعات
ماهها قبل، از بی بی سی  و رسانه های آزاد و افراد حقیقی اعلام شد که سپاه سایبری جمهوری اسلامی ایران به هک کردن پایگاههای اینترنتی آنها همت می گمارد! و با توسل به جعل و دروغ، با فیس بوک ها و وبلاگ ها و اطلاعات شخصی آنها بازی های شیطانی می کند. این عملیات جعل و دروغ با همین مشخصات در بارۀ بعضی از دوستان ما در ایران و بعضی از اعضاء انجمن متفکران و محققان آزاد اعمال می شد که ما در همان زمان بسیاری از نهادهای بین المللی و از جمله اف بی آی  و دیگر مراکز مربوطه را در جریان قرار دادیم.
واقعیت این خبر
آیا واقعاً من این سوال را (مثل هزاران نفر دیگر که روزانه سوالات خود را برای استاد ایلیا می فرستند) فرستاده ام؟ همانطور که قبل از این، سخنگوی استاد ایلیا تصریح کرده اند جواب مثبت است و البته بعد از این هم سوالات خود را بیشتر و بیشتر خواهم فرستاد حتی اگر مثل این مورد پاسخی نگیرم، و حتی اگر دایره مذاهب اطلاعات بیشتر از همیشه دزدی کند و حقه بزند. من عکس هایی از قوها را برای استاد فرستادم اما نهاد روحانی- امنیتی دایره مذاهب طوری القاء می کند که من عکس های خودم را فرستاده ام که بر بدنم نقوشی حکاکی بوده. دایره مذاهب نمی گوید کدام عکس و به قوها هم اشاره ای نمی کند بلکه چیزی را که می خواهد القاء کند می گوید. دایره مذاهب اطلاعات توضیح نمی دهد که هر روز هزاران زن و مرد، زن و شوهر، برادر و خواهر، پدر و مادر و فرزند، حادترین و مهم ترین مسائل زندگی خود را با استاد ایلیا بصورت نامه های ویدئویی مطرح می کنند که مثلاً این سوال من در مقابل آنها، نقطه ای هم به حساب نمی آید. دایره مذاهب اطلاعات نمی گوید که اصل آن آموزه چیست. بلکه سعی می کند با جو سازی و قیل و قال فضا را آشفته و غبارآلود کند. اصل حکاکی، نقش کردن نظر خداوند بر جسم است و منقوش کردن رویاهای بزرگی که خداوند به ما داده است. بر فرض اگر من هم مثل بسیاری در طرح چنین سوالی از آن معلم بزرگ (استاد ایلیا) اشتباه کرده باشم (که چنین نیست و نبوده) دایره مذاهب اطلاعات، این نهاد روحانی- امنیتی نمی گوید که در قرآن و کتاب مقدس، عمل پیروان را ربط به راهبر و معلم نمی دهند. همانطور که بسیاری از پیروان محمد، نوح، موسی و مسیح، زندگی، رفتارها و مسائل خاص خود را داشتند و این بصورت یک قانون در ادیان در آمده است. هر کس مسئول کار و سرنوشت خودش است. وقتی به حضرت نوح می گویند که پیروانت چنین و چنان، می گوید مرا با پیروانم چکار.
وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی به دلیل همین چیزهاست که همواره و مکرراً بعنوان بدنام ترین و دروغگوترین دستگاه امنیتی شناخته شده است.
کار این دستگاه همانطور که همۀ رسانه های آزاد و خبری نشان داده اند جعل و حقه بازی است...
اما از این نکته که بگذریم ما تلاش می کنیم با استفاده از همین فرصت بدست آمده موج حکاکی رویاها را در ایران هر چه بیشتر فعال و زنده کنیم. این خط و این نشان. امروز هم 25/11/91 است. این را هم بعنوان یک ستاره در دنباله دار مسیحیت گرایی و مسیحی شدن قرار می دهیم.

نهال باقری سخنگوی انجمن متفکران و محققان آزاد در آمریکا
( یادداشت شماره ۴ )

شبکه خبر, معاونت سیاسی صدا و سیما, صدا و سیما, ضرغامی, شبکه 6, سریال, برنامه مستند, ایلیا , پیمان فتاحی, فرقه رام الله,جمعیت ال یاسین, محمد اصغری نیا,پریس کی نژاد, خامنه ای, رهبری, نامه محرمانه,زندانی سیاسی, شهادت , بند 209, زندان اوین, عرفان, محمد علی طاهری, اشو, سای بابا, گاندی, دالایی لاما, دالای لاما, هالیوود, سینما, حوزه عملیه قم, سازمان تبلیغات اسلامی, آخوند, روحانی, روحانیون, روحانیت,عرفان بازاری, eyes wide shut, با چشمان کاملا بسته,اعترافات, اعتراف گیری, مونتاژ, فیلم مونتاژی, اعترافات تلویزیونی
 

بیانیه شماره یکم «انجمن شاهدان ایلیا» در واکنش به پخش فیلم مونتاژی پیمان فتاحی از شبکه خبر

در پی پخش تصاویر مونتاژ شده ای از صحبتهای پیمان فتاحی (ایلیا میم) رهبر جمعیت ال یاسین، در تاریخ 8 تیرماه 1392 از شبکه خبر صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، جمعی از هواداران او در واکنش به این برنامه و سوء استفاده از فیلمهایی که در دوران بازجویی و زندان از او گرفته شده است، بیانیه ای به شرح زیر منتشر کرده اند:

به نام آزادی
بیانیه شماره یکم «انجمن شاهدان ایلیا»
یکی از روش‌های دایره مذاهب اطلاعات برای ترور اجتـماعی معلم بزرگ تفکر ایلیا، حقه‌ای است به نام برش و مونتاژ که پیش از این و طی صدها برنامه جذاب پارازیت و آنتن (از VOA) و دکتر کپی (از manoto) در ذهن مردم ایران کاملاً شناخته شده است. روش کار ساده و ابتدایی است...c_250_150_16777215_00___images_1ERTU.jpg
اکنون دایره مذاهب اطلاعات برای چندمین بار (از سال1375 تا 1391) به قصد تخریب چهره اساتید بزرگی نظیر ماهاتما گاندی، سای بابا، اشو راجنیش، ماهانتا پالجی، دون خوان، دالایی لاما و معلم بزرگ ایلیا «میم» (پیمان فتاحی) دست به تکرار ترفند «دکتر کپی» زده است.....

برای  خواندن نسخه کامل این بیانیه اینجا را کلیک کنید





شبکه خبر, معاونت سیاسی صدا و سیما, صدا و سیما, ضرغامی, شبکه 6, سریال, برنامه مستند, ایلیا , پیمان فتاحی, فرقه رام الله,جمعیت ال یاسین, محمد اصغری نیا,پریس کی نژاد, خامنه ای, رهبری, نامه محرمانه,زندانی سیاسی, شهادت , بند 209, زندان اوین, عرفان, محمد علی طاهری, اشو, سای بابا, گاندی, دالایی لاما, دالای لاما, هالیوود, سینما, حوزه عملیه قم, سازمان تبلیغات اسلامی, آخوند, روحانی, روحانیون, روحانیت,عرفان بازاری, eyes wide shut, با چشمان کاملا بسته,اعترافات, اعتراف گیری, مونتاژ, فیلم مونتاژی, اعترافات تلویزیونی
 

نامه اعضای جمعیت ال یاسین به رهبران جهان

به نام آزادی
با سلام و درود فراوان
 جمعيت اِل ياسين[1] و رهبر و معلم ما استاد الياس[2], بيش از سه سال است كه تحت فشارهاي روزافزون, تخريب هاي همه جانبه و تهاجمات شبانه روزي قرار دارد. طي سه سال گذشته تعدادي از اعضاء ال ياسين زنداني شدند و تحت فشارهاي خرد كننده از آنها خواسته شد كه بيايند در راديو, تلويزيون و ديگر رسانه ها بر ضد معلم و رهبر ما اعتراف كنند
كه به خواست خداوند تا حدود زيادي در اين كار ناموفق بودند. ساخت دهها برنامۀ رسانه اي, ساخت سريال هاي راديويي و تلويزيوني, درج مقالات تهاجمي و تخريب در روزنامه هايي كه ارگانهاي اصلي و سخنگويان شناخته شدۀ حكومت اسلامي محسوب مي شوند (كيهان, جمهوري اسلامي, رسالت و . ..) درج صدها مقاله اينترنتي در سايت هاي مختلف امنيتي, خبري تنها بخشي از تهاجم متمركز جمهوري اسلامي بر عليه جمعيت ال ياسين و رهبر و معلم ماست.
جمعيت اِل ياسين  و رهبر و معلم ما استاد الياس، بيش از سه سال است كه تحت فشارهاي روزافزون، تخريب هاي همه جانبه و تهاجمات شبانه روزي قرار دارد. طي سه سال گذشته تعدادي از اعضاء ال ياسين زنداني شدند و تحت فشارهاي خرد كننده از آنها خواسته شد كه بيايند در راديو، تلويزيون و ديگر رسانه ها بر ضد معلم و رهبر ما اعتراف كنند كه به خواست خداوند تا حدود زيادي در اين كار ناموفق بودند. ساخت دهها برنامۀ رسانه اي، ساخت سريال هاي راديويي و تلويزيوني، درج مقالات تهاجمي و تخريب در روزنامه هايي كه ارگانهاي اصلي و سخنگويان شناخته شدۀ حكومت اسلامي محسوب مي شوند (كيهان، جمهوري اسلامي، رسالت و ...) درج صدها مقاله اينترنتي در سايت هاي مختلف امنيتي- خبري تنها بخشي از تهاجم متمركز جمهوري اسلامي بر عليه جمعيت ال ياسين و رهبر و معلم ماست.
در اين سه سال، معلم ما يك سال را در انفرادي گذراند كه به دليل شدت خونريزي ها (از گوش و بيني) و افشا شدن گستردۀ شكنجه ها (از طريق رسانه هاي آزاد مانند VOA) از زندان انفرادي آزاد و مدت ها در حصر خانگي قرار داشت اما جلسات احضار به بخش امنيتي اديان و مذاهب در اين زمان هم، بصورت هفته اي دو مرتبه ادامه پيدا كرد.
در اين سه سال, معلم ما يك سال را در انفرادي گذراند كه به دليل شدت خونريزي ها (از گوش و بيني) و افشا شدن گستردۀ شكنجه ها (از طريق رسانه هاي آزاد مانند VOA) از زندان انفرادي آزاد و مدت ها در حصر خانگي قرار داشت اما جلسات احضار به بخش امنيتي اديان و مذاهب در اين زمان هم, بصورت هفته اي دو مرتبه ادامه پيدا كرد.اتهام اعضاي زنداني شدۀ ال ياسين يك چيز بود: ارتباط با استاد الياس. اما اتهاماتي كه دايره مذاهب اطلاعات براي معلم ما مطرح كرد عبارت بودند از: بوجود آوردن جمعيت ال ياسين [كه در رسانه ها بصورت فرقه سازي مطرح مي شد و توسط شكنجه گران بعنوان ابَرفرقه عنوان مي گرديد.] اشاعۀ اسلام غيرشيعي [كه منظور همان اسلام رحماني, ميانه رو, نرم و صلح جو است]. گسترش پلوراليزم معنوي و ليبراليزم ديني در جامعه. توهين به مقدسات [در واقع توهين به روحانيت ارشد حكومتي]. تبليغ عليه نظام اسلامي. تلاش براي التقاط اسلام با مسيحيت [كه واقعيت آن نزديكي و پيوند اديان است] نوشتن كتب ضد مذهبي [بيش از 43 تأليف استاد الياس كه هيچ ارتباطي با تبليغات ضد مذهبي نداشته و در زمينه هاي متنوع و مختلف است, آثار شيطاني و انحرافي و گمراه كننده ناميده شد] ايجاد تشكيلات گستردۀ ضد حكومتي [كه اين شبكه ها چيزي نيست جز مجموعه اي از NGO ها در زمينه هاي تحقيقي, تفكري, مديريت, آموزش معلمان تفكر, محيط زيست, تربيت مدير و مدرس, معنويت مدرن ... و بيش از ده نشريۀ تفكري و تحقيقي در زمينه هاي مختلف] بعد از ناكام ماندن اين اتهامات (به دليل حمايت مردمي و رسانه اي) دايره مذاهب اطلاعات رويكرد ديگري را براي محكوميت استاد الياس اتخاذ كرد: مقايسۀ معلم ما با افرادي كه سابقه اي سياه و منفي در اذهان عمومي و در ذهنيت قضات و مقامات ديگر دارند. ويژه نامۀ سراب [در كنار ساير شماره هاي خود مانند ايالات شكست خورده[آمريكا], لابي اسرائيل, بهائيت, حزب الله الگوي مقاومت و انقلاب ونزوئلا و جهاني سازي] ضمن اختصاص دادن دو ويژه نامۀ كشوري خود به اين مبحث استاد را با صدام و (در عين تناقض) با منصور حلاج (كه در نزد فقهاي شيعه منحرف و گمراه بوده) مقايسه مي كند. صداوسيماي جمهوري اسلامي ايران در ويژه نامۀ پرتيراژ خود او را در كنار لي هنگ جي [با اين تيتر: خدايي كه به آمريكا فرار كرد] رهبر اپوزيسيون معنوي چين قرار مي دهد. روزنامۀ جمهوري اسلامي (ارگان حكومت اسلامي) تيتر مي زند «خدايي كه فرزند سيزدهم است» و رسانه هاي آزاد خبري را به دليل انتشار اخبار مربوط به شكنجه ها و خونريزي هاي الياس, به آتش افروزي و توطئه متهم مي كند. اين ارگان حكومتي خونريزي هاي تحت شكنجۀ استاد (از بيني و گوش) را خونريزي معده!! عنوان مي كند.
بعد از ناكام ماندن اين اتهامات (به دليل حمايت مردمي و رسانه اي) دايره مذاهب اطلاعات رويكرد ديگري را براي محكوميت استاد الياس اتخاذ كرد: مقايسۀ معلم ما با افرادي كه سابقه اي سياه و منفي در اذهان عمومي و در ذهنيت قضات و مقامات ديگر دارند.
كيهان (معروف ترين سخنگوي حكومت اسلامي) با استناد به مطالبي از اولين كتاب الياس كه در سن 23 سالگي ايشان منتشر شده است, او را در كنار دالايي لاما, سايي بابا (رهبر معنوي هندي), اشو راجنيش (معلم بزرگ هندي كه به قول حكومت اسلامي, غرب را به فساد كشيده است), پال توئيچل (بنيانگذار مكتب اكنكار) و كريشنا مورتي, بعنوان سرچشمۀ تهديدات جديد فكري و معنوي براي ايران و اسلام معرفي مي كند. تعداد زيادي از نشريات و سايت ها و نويسندگان روحاني به تبعيت از دو ارگان اصلي رسانه اي حكومت اسلامي (كيهان و جمهوري اسلامي) عيناً همان حملات را با شدت هاي مختلف تكرار مي كنند: مهر نو, رسالت, جوان, زن روز, روزهاي زندگي و ... خبرگزاري فارس, جهان نيوز, اديان نيوز و ...
 كيهان (معروف ترين سخنگوي حكومت اسلامي) با استناد به مطالبي از اولين كتاب الياس كه در سن 23 سالگي ايشان منتشر شده است ، او را در كنار دالايي لاما، سايي بابا (رهبر معنوي هندي)، اشو راجنيش (معلم بزرگ هندي كه به قول حكومت اسلامي، غرب را به فساد كشيده است)، پال توئيچل (بنيانگذار مكتب اكنكار) و كريشنا مورتي، بعنوان سرچشمۀ تهديدات جديد فكري و معنوي براي ايران و اسلام معرفي مي كند. تعداد زيادي از نشريات وسايت ها و نويسندگان روحاني به تبعيت از دو ارگان اصلي رسانه اي حكومت اسلامي (كيهان و جمهوري اسلامي) عيناً همان حملات را با شدت هاي مختلف تكرار مي كنند: مهر نو، رسالت، جوان، زن روز، روزهاي زندگي و ... خبرگزاري فارس، جهان نيوز، اديان نيوز و ...
سپس, طبق برنامه ريزي دايره مذاهب براي تحريك بيشتر مراكز مسئول, رهبر ما با مارتين لوتر (بنيانگذار مذهب پروتستان), ماركس و گاندي مقايسه و خطر او با تصوير سازي هاي جديد به ديگر نهادهاي حكومتي يادآوري مي شود. دايره مذاهب در مهر نو, او را جنجالي ترين و در عين حال پرطرفدارترين فرقه اي مي داند كه طي دو دهۀ گذشته در ايران ظهور كرده است. حوزۀ علميۀ‌ قم و سازمان تبليغات اسلامي كه پايگاه مركزي روحانيت شيعه محسوب مي شود در بولتن هاي رسمي و پرتيراژ و نيز در سخنراني هاي تحريك كننده در محافل مذهبي و امنيتي او را ساحر و جادوگر و ديوانه مي خواند و سپس تأكيد مي كند كه حكم ساحر در اسلام و قوانين ايران اسلامي مرگ است و اجراي احكام اسلامي بر همۀ مسلمين واجب است. همين نهاد مركزي روحانيت شيعه, علاوه بر توليد فيلم هاي تحريك كننده دربارۀ استاد الياس و جمعيت اِل ياسين در نمايشگاه بين المللي قرآن در تهران (1389) نرم افزار هاي ويژۀ‌ استاد الياس (ايليائيزم) را در كنار نرم افزار تخريبي وهابيت, صوفيه, راجنيشيزم و بهائيت بطور گسترده روانۀ بازار كرد. نهاد ارشد مذهبي – امنيتي ايران موسوم به دايره مذاهب اطلاعات صرفاً به عمليات رواني, تبليغاتي يا زندان و شكنجۀ استاد و پيروان او بسنده نكرد بلكه براي فشار بيشتر به استاد براي توبه رسمي در تلويزيون جمهوري اسلامي و اعلام رسمي انحلال جمعيت و آموزش ها, دست به بازداشت و آزار و اذيت خانوادۀ استاد زد.دو تن از برادران ايشان دستگير شدند كه يكي از آنها به دليل شدت شكنجه ها فوت كرد و نفر دوم بعد از شش ماه آزار و فشار, به دليل عدم اثبات اتهامات آزاد شد. همسر استاد, دوبار, كه يك بار آن در زمان بارداري ايشان بود دستگير و روانۀ انفرادي شد... كتاب هاي استاد در كنار كتب مرتبط با دالايي لاما و جريانهاي بزرگ معنوي و مذهبي از بازار كتاب ايران جمع آوري شد. نصب تصاوير استاد در بزرگراه هاي تهران يا شعارنويسي در حمايت از ايشان در تهران و شهرستان ها عملاً مساوي شد با زنداني شدن اعضايي از ال ياسين. حتي حكومت اسلامي استفاده از اسم ايليا را طبق بخشنامه اي براي ثبت احوال ممنوع اعلام كرد. البته در مقابل اين فشارها جمعيت ال ياسين ساكت نماند. توليد بيش از چهارصد فيلم واكنشي كوتاه, تهيۀ بيش از نود و سه كتاب در ارتباط با استاد و تعاليم او, خروج بعضي از مسئولين ال ياسين از ايران و شروع به فعاليت آنها در اكثر مناطق جهان از جمله اين تلاش ها بود اما اين فعاليت ها در مقابل حجم عظيم امكانات و تهاجمات نهادهاي مذهبي امنيتي ايران بسيار اندك بوده و هست. براي همين منظور ما به شما نامه نوشتيم تا ضمن اشاره اي گذرا به گوشه اي از وقايع رخ داده, از شما بخواهيم از جمعيت ال ياسين و از معلم و رهبر ما هر طور كه مناسب مي دانيد حمايت كنيد. آنچه در اين نامه بيان شد گوشه اي است از كل وقايع و مستندات و شواهد آن, جزء به جزء موجود است.
 جمعی از اعضای مرکزی انجمن متفکران محققان – شاخه برون مرزی
سلام و درود خداوند بر بندگان صالح و صلح جوي الاهي


شبکه خبر, معاونت سیاسی صدا و سیما, صدا و سیما, ضرغامی, شبکه 6, سریال, برنامه مستند, ایلیا , پیمان فتاحی, فرقه رام الله,جمعیت ال یاسین, محمد اصغری نیا,پریس کی نژاد, خامنه ای, رهبری, نامه محرمانه,زندانی سیاسی, شهادت , بند 209, زندان اوین, عرفان, محمد علی طاهری, اشو, سای بابا, گاندی, دالایی لاما, دالای لاما, هالیوود, سینما, حوزه عملیه قم, سازمان تبلیغات اسلامی, آخوند, روحانی, روحانیون, روحانیت,عرفان بازاری, eyes wide shut, با چشمان کاملا بسته,اعترافات, اعتراف گیری, مونتاژ, فیلم مونتاژی, اعترافات تلویزیونی
 

افشاگری عضو مرکزی جمعیت در خصوص فشارهای دایره مذاهب برای شهادت دروغ



)نامه یکی از اعضای جمعیت ال یاسین به رهبر جمهوری اسلامی(
اشاره: متنی که در پی می‌آید توسط اقای محمد اصغری نیا مسئول بخش اقتصادی جمعیت ال یاسین، در قالب نامه‌ای خطاب به رهبری به تاریخ تیر ماه 1387 نگاشته شده است. این نامه و فیلم افشاگرانه دیگری، پس از آن تهیه شد که محمد اصغری نیا مدتی مدید را در بند 209 زندان انفرادی اوین تحت فشار قرار داشت تا از همراهی خود با استاد ایلیا و تعالیم ایشان دست بکشد. نامبرده طی دوره زندان و همچنین پس از آزادی تحت فشار شدید قرار داشت تا جلوی دوربین سیستم امنیتی، بر اتهامات واهی و دروغین عدیده علیه ایلیا میم (پیمان فتاحی) صحه بگذارد و نقش یک تواب را بازی کند.
اسم من محمد اصغری نیا، مهندس سخت افزار کامپیوتر و مدیر مسئول نشریۀ تفکری حرکت دهندگان ـ اولين نشريه در زمينۀ دانش تخصصي تفكر هستم. ادارۀ اديان از من خواسته است شهادت دروغ بدهم و مرا تحت فشار گذاشته است كه از معلم خود شكايت كنم و به دروغ به او نسبت شيادي و كلاهبرداري بدهم. آنها مدت‌ها بود از من می‌خواستند كه در بارۀ استاد ايليا «ميم» طرح اتهام دروغين كنم و به او نسبت كذب و خلاف بدهم. من هم مثل ده‌ها هزار نفر از جوانان و تحصیل کردگان اين مملكت، یکی از شاگردان استاد ایلیا «میم» هستم. تعداد زیادی از شاگردان استاد دارای مؤسسات فرهنگی و NGOهای مختلف در زمینه های علمی، فرهنگی، معنوی، زیست محیطی، آموزشی، مؤسسات انتشاراتی و نشریات هستند و من هم یکی از این افراد هستم. در این حرکت که با رهبری و هدایت استاد ایلیا «میم» صورت مي‌گرفت، من مسئول امور مالی و اقتصادی حرکت بودم و همیشه هر گونه فعالیت اقتصادی یا تبادل مالی زیرنظر من انجام می شده است. در واقع، اعتماد استاد به من به حدی بوده که در این زمینه همه چیز را در اختیار گروه اقتصادی که من در رأس آن هستم قرار داده و خودش در این زمینه دخالتی نکرده و دخالتی نداشته‌اند.
در خرداد 1386 بعد از سال‌ها تهدید و خط و نشان کشیدن به منزل ایلیا ریختند و او را دستگیر کردند. چند روز بعد هم مرا به همراه چند نفر دیگر از شاگردان استاد دستگیر کردند. مرا بعنوان مسئول کل امور اقتصادی حرکت دستگیر کردند. اتهام من اقدام بر علیه امنیت ملی از طریق توهین به مقدسات... بود که البته هیچ وقت معنی این اتهام را نفهمیدم.
در مدتی که در زندان امنیتی 209 بودم به شکلهای مختلف تحت شستشوی مغزی قرار گرفتم تا به معلم و استادم، ایلیا «میم» خیانت کنم. به شکل های مختلف او را ترور شخصیت می‌کردند، به او دروغ مي‌بستند و تخریب‌اش می‌کردند. اسناد زیادی بر علیه استاد جعل شده بود که هر کسی استاد را مي‌شناخت بلافاصله به جعلی بودن این اسناد و صحنه سازی بودن کل داستان پی مي‌برد. بخش عمدۀ بازجویی های من در بارۀ مسائل اقتصادی نبود چون در این زمینه همه چیز شفاف و روشن بود بلکه بخش عمدۀ بازجویی های من در بارۀ خود ایلیا و ویژگی های فردی او بود. آنها به دنبال این مي‌گشتند که به هر قیمتی و هرطور که شده ‌ایلیا را تخریب کنند. هم در ذهن من هم در ذهن شاگردان دیگر و هم برای همۀ مردم. دروغ و جعلی بودن دلایل و اسناد اهمیتی نداشت و فقط یک چیز مهم بود، تخریب شخصیت استاد و اینکه مردم او را قبول نداشته باشند.
شرط آزادی و خلاص شدن ما بدون اینکه در مرحلۀ اول مستقیماً گفته شود یک چیز بود، انکار حقایقی که در بارۀ معلم خود مي‌دانستیم و قبول کردن دروغ‌هایی که آنها دربارۀ استاد مي‌ساختند. تقریباً همۀ بازجویی‌ها با شستشوی مغزی در جهت تخریب استاد همراه بود. روش اصلی شستشو استفاده از فشار روانی و جعل و مونتاژ کاری بود. حتی حرف‌ها هم مونتاژ شده بود. مثلاً چهار نکتۀ بسیار روشن و خوب را از طریق حذف یک نکتۀ کلیدی و اساسی مطرح می‌کردند و بعد آن چهار نکته کاملاً تاریک مي‌شد. به هر حال من باید چیزهایی را که یاد گرفته بودم انکار می‌کردم. تأثیرات بسیار زیاد و بسیار خوب استاد را در زندگی خودم و بقیه انکار می‌کردم، همۀ چیزهایی را که طی سال‌ها دیده بودم و صدها چیزی که تجربه کرده بودم، انکار می‌کردم تا بلکه مسئله‌ام حل مي‌شد. البته من انکار نکردم فقط اعتقادات اصلی‌ام را طی جلسات متعدد تفتیش عقاید، مخفی کردم و در نهایت بعد از نزدیک به دو ماه ماندن در سلول انفرادی، از زندان امنیتی 209 آزاد شدم. فعالیت مالی ما آنقدر محدود، شفاف و ساده بود که محل تردید و ابهامی وجود نداشت. همۀ چیزهایی که در بارۀ استاد شایعه کرده بودند، مطلقاً کذب و دروغ بود. از نظر مالی هم همۀ ما مي‌دانستیم که این حرف‌ها تماماً دروغ و برای تخریب شخصیت استاد است. استاد حتی از کسی هم هدیه نمی گرفت و اگر کسانی تأکید داشتند که هدیه ای بدهند به ما یعنی واحد امداد تحویل مي‌دادند، و رسید می‌گرفتند و در آن رسید همه چیز اعم از انگیزۀ هدیه، چگونگی تهیۀ مبلغ آن و دیگر مؤلفه‌ها قید مي‌گردید. در طول ده دوازده سال گذشته، ما حتی این پول‌ها را هم مصرف نکرده ایم بلکه اکثراً در بانک بوده. از طرفی جمع کل این مبلغ ناچیز است. استاد هیچ هدیه‌ای را به راحتی قبول نمی‌کرد و گاهی برای قبول یک هدیۀ کوچک ممکن بود بعد از سال‌ها تصمیم بگیرد.
مواردی که ما مجاز بودیم از منبع مالی استفاده کنیم محدود بود. مواردی مثل کمک به افرادی که راه‌های دیگری برای کمک به آنها وجود نداشت چه در بین شاگردان استاد و چه در سطح جامعه، تأمین مخارج اضطراری کسانی که همۀ زمان خود را صرف تحقیقات و کارهای مطالعاتی و تفکراتی می‌کردند و منبع دیگری نداشتند. استاد گفته بودند که هر کس هدیه اش را خواست به او پس بدهید. و ما حتی بعد از گذشت ده دوازده سال می‌توانستیم هر هدیه ای را پس بدهیم. حتی یک نفر بعد از حدود هفت سال آمد و گفت چیزی را که هفت سال پیش داده‌ام را به من برگردانید و ما هدیۀ او را بی کم و کاست به او برگرداندیم. البته این فرد در یک روزنامه و با تحریکات افراد دیگر به استاد توهین کرده بود که وقتی متوجه شدند، همه چیز سر جای خودش است. آن داستان هم نتوانست ادامه پیدا کند و آنجا هم تهمت‌ها دروغ از آب درآمدند.
در واقع هر کسی که استاد را مي‌شناخت با شنیدن این حرف‌ها او را بیشتر باور می‌کرد و ارتباطش با استاد قویتر مي‌شد. وقتی این دروغ را در آن روزنامه نوشتند، استقبال مردم و جوانان تا مدت‌ها بعد از استاد بیشتر شد. دروغ بودن این حرف‌ها مثل این بود که مثلاً تلاش کنند به کسی القاء کنند نور یعنی تاریکی و تاریکی یعنی نور. همۀ ما استاد را سال‌ها تجربه کرده‌ایم. او ده‌ها هزار نفر را در این سال‌ها به خدا پیوند داده است. خدا را به زندگی ده‌ها هزار نفر بازگردانده است. هزاران نفر را با تفکر و تحقیق آشنا کرده است. صدها متفکر، محقق، نویسنده و مدرس پرورش داده است. استاد به زندگی ده‌ها هزار نفر، معنا داده است. به آنها هدف و هویت داده است بنابراین کذب بودن این حرف‌ها برای کسانی که او را مي‌شناسند نیازی به تفکر و تحلیل ندارد. بعد از آزادی من از زندان، به من گفتند تعهد بده که با بقیۀ شاگردان استاد ارتباط نداشته باشی، من هم حاضر نشدم امضاء کنم اما آزاد شدم. چند ماه بعد، استاد ایلیا «میم» هم بعد از حدود شش ماه انفرادی از زندان خارج شد. بعد از خروج استاد از زندان 209، من چند بار دیگر به ادارۀ ادیان احضار شدم. ابتدا آنها از من خواستند که با استاد ارتباطی نداشته باشم و من از آنها خواستم تکلیف مبلغي را که دست آنهاست و ما خودمان امانت به آنها داده‌ایم روشن کنند. این مبلغ مربوط به افرادی دیگر مي‌شد اما آنها بعنوان اهرم فشار پول‌ها را نگه داشتند. در این چند ماه چند بار دیگر هم به ادارۀ ادیان احضار شدم. خواستۀ اصلی آنها از من این است که دربارۀ استاد شهادت دروغ بدهم. آنها مي‌گویند بیا و از استاد شکایت کن و بگو او به زور از تو و بقیه چک گرفته است. در حالی که واقعیت عکس این است. ما اگر به زور هم به استاد چک مي‌دادیم قبول نمی‌کرد و اگر هم کسی مي‌خواست در بارۀ یک تضمین مالی چک بدهد، به گروه اقتصادی و رأساً به من مي‌داد و ما هم اگر با این درخواست مواجه مي‌شدیم که چیزی را پس بدهیم فوراً پس مي‌دادیم. آنها مي‌گویند که من به دروغ بگویم که استاد از ما به زور چک گرفته است اما واقعیت این است كه ایشان نه به زور نه به نرمی از هیچ کس هیچ سندی نگرفته است. الان روزهاست که من تحت فشار هستم که از استاد شکایت کنم و به دروغ بگویم که استاد شیاد و کلاهبردار است. اگر من این شکایت کذب را از استاد بکنم، ظاهراً دیگر زندان نمی‌روم. آنها می‌گویند بیا با مشاوران حقوقی ما حرف بزن تا راهنمایی‌ات کنند که چه بنویسی. حالا هم مأمور ادارۀ ادیان هر یکی دو روز تماس مي‌گیرد و از من می‌خواهد که بیایم و این شکایت دروغ را طرح کنم و شهادت دروغ بدهم و به جریان تخریب شخصیتی استاد بپیوندم. ظاهراً خیلی‌ها از طرف ادارۀ ادیان ماه‌هاست با داستان مشابهی روبرو هستند. حتی از ماه‌ها قبل از دستگیری استاد در روزنامه‌ها فراخوان می‌کردند که بیایید از استاد رام‌الله شکایت کنید، اما کسی نمی‌رفت. بعد از دستگیری او هم فشارها به تعداد زیادی از شاگردان استاد و مردم بیشتر و بیشتر شد تا هر طور که شده بیایند و از استاد شکایت کنند. من گزارش‌های زیادی در این باره از دوستان مختلف شنیده‌ام که بعضی از آنها باور کردنی نیست و بهتر مي‌دانم خود آنها که در مرکز واقعه قرار داشته‌اند تعریف کنند. حتي شنيده‌ام كه بعضي از افراد خانواده ايشان هم تحت فشار قرار گرفته‌اند تا اين كار را بكنند. فکر نمی‌کنم در طول تاریخ تا این حد جعل سند، تهمت دروغ، شایعه‌سازی و مونتاژکاری دربارۀ کسی انجام شده باشد. چند ماه پیش آنها یک وبلاگ بسیار توهین‌آميز به نام ایلیا 74 در بارۀ استاد راه‌اندازی کردند. تا آن زمان شاگردان استاد از اینکه استاد را در رسانه‌ها و اینترنت مطرح و معرفی کنند منع شده بودند اما بعد از این جرقه، سیل وبلاگ‌ها و سایت‌های حامی استاد در اینترنت شروع شده که همین امروز می‌توانید سری به اینترنت بزنید و ببینید چه خبر است. بعضی از دوستان ما مي‌گویند که برای ما فیلم‌ها و عکس‌های مونتاژ شده‌ای از استاد پخش کرده‌اند تا بلکه از طریق تخریب شخصیت او ما را از همراهی با ایشان بازدارند. مي‌گویند با فیلم‌های خانوادگی ایشان هم همین کار را کرده‌اند.
آخرین باری که مرا به ادارۀ ادیان احضار کردند به برادر ایشان که او هم مدتی قبل از 209 آزاد شده بود و به دلیل جانباز بودن فوت کرده بود کلی بد و بیراه گفتند. به برادر دیگر ایشان هم که در 209 بود کلی تهمت زدند. در اين جلسه با چرب‌زباني و خوشرويي تصنعي با من برخورد كردند. برايم قهوۀ مخصوص آوردند و از من پذيرايي كردند. سپس به خانوادۀ قبلي استاد يعني برادران و خواهران ايشان حمله‌ور شدند و شروع به بدگويي و توهين در بارۀ خانوادۀ ايشان كردند. بعد مثل بارهاي قبل به خود استاد توهين كردند و تلاش كردند او را تخريب كنند و دست آخر از من خواستند تا براي تنظيم يك شكايت دروغ و طرح يك تهمت كذب با مشاور حقوقي اداره صحبت كنم.
متاسفانه ادارۀ ادیان همۀ این کارها را به اسم اسلام و حکومت اسلامی و به اسم حاکمیت اسلامی و امام زمان انجام مي‌دهد. در جلسات بازجویی و در جلسات احضارهای بعد از بازجویی مدام می‌گفتند که ما حاکمیت اسلامی هستیم. ما یعنی حکومت و برای همۀ شاگردان استاد موضوع اینطور جا افتاده که این‌ها همانطور که خودشان تأکید دارند، همان حکومت اسلامی هستند به همين دليل بسياري از جوانان و مردمي كه از شاگردان استاد هستند بدبين و زخم خورده شده‌اند. اما من و کسانی که از نزدیک با عملکرد این اداره آشنا هستیم بخوبی مي‌دانیم که این حرکات خودسرانه که آنها به حکومت نسبت مي‌دهند ارتباطی با حکومت اسلامی و حاکمیت اسلامی ندارد بلکه سوءاستفاده از نام اسلام و امام زمان و نظام اسلامی است. حکومت اسلامی حافظ آبرو و حیثیت مردم است اما ادارۀ ادیان در این ماه‌ها با تمام قوا و از همۀ راه‌های ممکن تلاش کرده است آبرو و حیثیت استاد را با توسل به انواع دروغ‌ها و جعل‌ها و صحنه‌سازي‌ها و جوسازی‌های کاذب از بین ببرد. من شنیده‌ام که حتی از مکالمات استاد با فرزند سه ساله‌شان هم به شکل‌های دیگری بهره‌برداری شده است و این صداها به صورت دیگری مونتاژ شده‌اند. قرار است که اگر من حرفی در این باره بزنم و حقیقت را بگویم که در این چند دقیقه آن را بیان کردم، مرا دوباره به زندان ببرند.
از یازده سال قبل ده‌ها هزار تن از شاگردان استاد حامی نظام اسلامی بوده‌اند اما بعد از دستگیری استاد به اتهام سخنرانی‌های یازده سال قبل او و به اتهام واهی فرقه‌سازی، همۀ این جوانان بدبین و گریزان شده‌اند. آنها به چشم خود دیده‌اند که چطور به نام خدا و اسلام و حکومت اسلامی، با صدها دروغ و جعل و مونتاژ و به ناجوانمردانه‌ترین شکل ممکن، ادارۀ اديان شخصیت معلم محبوب آنها را تخریب کرده است و سعی کرده که با استفاده از هر دروغ و نیرنگی او را بی آبرو و بی اعتبار کند. به ما گفته‌اند که حکومت به استاد اجازه نمي‌دهد با مردم ارتباط داشته باشد، گفته‌اند هر چیزی که استاد دارد توقیف است و جزء اموال حکومت اسلامی است، گفته‌اند تا زمانی که استاد علناً خود را و گذشتۀ خود را انکار نکند با حبس سنگین و اعدام خود و شاگردانش مواجه است...

محمد اصغری نیا
تیر ماه یکهزار و سیصد و هشتاد و هفت

پی نوشت:
فیلمهای افشاگرانه محمد اصغری نیا را اینجا و اینجا ببینید 




شبکه خبر, معاونت سیاسی صدا و سیما, صدا و سیما, ضرغامی, شبکه 6, سریال, برنامه مستند, ایلیا , پیمان فتاحی, فرقه رام الله,جمعیت ال یاسین, محمد اصغری نیا,پریس کی نژاد, خامنه ای, رهبری, نامه محرمانه,زندانی سیاسی, شهادت , بند 209, زندان اوین, عرفان, محمد علی طاهری, اشو, سای بابا, گاندی, دالایی لاما, دالای لاما, هالیوود, سینما, حوزه عملیه قم, سازمان تبلیغات اسلامی, آخوند, روحانی, روحانیون, روحانیت,عرفان بازاری, eyes wide shut, با چشمان کاملا بسته,اعترافات, اعتراف گیری, مونتاژ, فیلم مونتاژی, اعترافات تلویزیونی